ادامه روند و افزایش شدت گرمایش جهانی و به هم خوردن تعادل اکولوژیک بیابانهای همجوار استان، سبب گسیل بیشتر گردوخاک از منابع قبلی و همچنین مهیا شدن کانونهای جدیدی برای تولید گردوخاک و گسیل آن به استان گیلان شدهاست
بخش اول این یادداشت را میتوانید در این لینک بخوانید
بخش دوم این یادداشت را میتوانید در این لینک بخوانید
بخش سوم: گردشگری
منابع و جاذبههای گردشگری گیلان در دو شاخه اصلی طبیعی و انسانی قابل تقسیم هستند. جغرافیای پیچیده گیلان بستر مساعدی را در جهت تنوع چشم اندازها و مناظر طبیعی فراهم آورده است. وجود واحدهای جغرافیایی چون دریا، ساحل، جلگه، کوهپایه و کوهستان، تنوع آبوهوایی جالب توجه (11 گونه آبوهوایی مجزا)، تنوع اکوسیستمها از دریایی، مصبی، تالابی، رودخانهای و کوهستانی تا نیمهخشکِ جنوب، همگی بسترساز تنوع منابع و جاذبههای گردشگری گیلان است. این بسترِ مستعدِ جغرافیایی از دوران گذشته تاکنون مامنی برای انسان عصر حجر تا امروز بوده است. همین امر، تنوعِ جالب توجهای به تاریخ و آثار باستانی و تاریخی این سرزمین داده است. از محوطههای کهنِ پارینه سنگی تا بناهای تاریخی عصر پهلوی. به همین دلیل گیلان از دیدگاه پتانسیل جاذبه های طبیعی یکی از استانهای شایان توجه ایران محسوب میشود. آنچه مسلم است تغییر آبوهوا بهعنوانِ یکی از چالشهای مهم سده بیستویکم در مبحث گردشگری میتواند اثرهای سویی بر صنعت گردشگری استان گیلان بهعنوان کانون و مسیر توسعه استان داشته باشد. گردشگری بنا به برنامهریزیهای موجود ملی و استانی یکی از بنیانهای توسعه اقتصادی و اجتماعی استان گیلان است.
در بحث منابع و جاذبههای گردشگری از چند منظر میتوان اثر تغییر آبوهوا را مورد بررسی قرار داد. شاخههای مختلف ورزش کوهنوردی در سالهای اخیر در همراهی با گردشگران طبیعتگرد و ماجراجو از دلایل توجه به منابع طبیعی گردشگری استان گیلان است. درههای کنیونی یکی از پدیدههای ژئومورفولوژیکی هستند که امروزه طیفِ وسیعی از افراد چه در غالب درهنوردان حرفهای و چه طبیعتگردان علاقهمند را به خود جذب کرده است. این درههای عمدتاً بکر با چشماندازهای ژئومورفولوژیکی دستنخورده همچون مواریثی ارزشمند در دل کوهستانهای گیلان جای گرفتهاند. امروزه بسیاری از این درهها مانند درۀ چاکرود اِشکوَر، درۀ آسمانرود، لَبزادره و... در طی فصل گرم مورد پیمایش گردشگران قرار میگیرند.
این درهها یا به شکل دائمی دارای جریان آب هستند و یا به شکل فصلی. درهرصورت شرایط توپوگرافیکی، هیدرولوژیکی و ژئومورفولوژیکی این درهها به گونهای است که به شدت در معرض رخداد سیل قرار دارند. همین ویژگی در همراهی با توفانهای تندری و بارشهای سنگین که از لحاظ روند دارای افزایشی قابلِ توجه هستند، امکان سیلابی شدن این مناطق را به شدت بالا میبرد.
سیلهای مهیب دارای تبعات مختلفی در این درهها از منظر گردشگری هستند. تغییر ترکیب و چیدمان چهره ظاهری کفِ درهها، تغییر چشماندازها و مناظرشان ازجمله این آثار است. در بسیاری از مواقع این تغییرها میتواند منجر به از بین رفتن آبشارهای مسیر بهدلیل جابجایی موانع صخرهای و همچنین با انباشت رسوب و همچنین پُرشدن آبگیرها، دیگهای جن و... فراهم شده است.
یکی از وجوه مهم گردشگری گیلان فعالیتهای تفرجی است. رودخانه های گیلان به دلیل جریان به نسبه دائمی، آب وهوای مطلوب و در هم تنیدگی مناظرشان با پوشش جنگلی، یکی از مراکز جذب گردشگران جهت تفرج هستند. این تفرج معمولاً در کنار چشماندازها و مناظر رودخانهای گیلان انجام میشود.
وقوع پیدرپی، سیلهای مهیب در چند سال اخیر به شدت در حال کندوکاو یا انباشت مصالح و رسوب و تغییر چشماندازها و مناظر کرانه و بستر رودخانههای گیلان است. نتیجه این امر فارغ از تمامی بحثهای مدیریت بحران، به شکل ملموس و پیوستهای در حال از بین بردن کیفیت کاربری این مراکز است. این مسئله سبب شده برخی از تفرجگاههای مهم، کاربری خود را از دست داده یا از ارزشهای بصریاشان کاسته شود. نمونه عینی آن رودخانه کاکرود است که حجم مصالح و رسوبات آورده شده توسط سیل خرداد 1397، معروفترین تفرجگاه منطقه اِشکوَر بعد از تونل زیاز را بهطورکلی تخریب کرده است. بررسی دیگر موارد در مسیر رودخانههای گیلان، نشانههای از این هجوم بیامان را نشان میدهد.
یکی ازمنابع و جاذبههای مهم گردشگری گیلان که وابسته به سامانه رودخانه است آبشارها هستند این آبشارها چه در مسیر اصلی و چه در مسیرهای فرعی عمدتاً به دلایل زیادی که منجر به اختلاف ارتفاع شده است به وجود آمدهاند بهعنوانِمثال، وجود تخته سنگهای عظیمی که در بسیاری از آبراههها ایجاد آبشار کردهاند نمونه بارز آن آبشار ماسوله است. وقوع سیلابها، جریان مواد و روانههای گلی همگی در تغییر مسیر آبراهههای موجود، پُرشدن و تغییر سیمای این مناظر و حتی از بین رفتن آبشار، تاثیرگذار هستند.
تیرگی ناشی از پدیده گردوخاک و آلودگی ناشی از آن برای گیلان که آبوهوای پاک آن بهنوعی شرایط گردشگری سلامت را یدک میکشید، یک چالش قابلِ توجه است. گردوخاکهایی که از منابع جنوب و غرب دارد استان میشود بهدلیلِ ماهیت ریزدانه بودن و همچنین قرارگرفتن در مسیر جریانهای باد ترازهای بالای جو، عمدتاً موفق به عبور از سد کوههای تالش و البرز شده و در جو استان گیلان، پاشیده میشوند.
بخش بزرگی از مساحت استان گیلان، یعنی چیزی در حدود 70 درصد آن در مناطق کوهستانی واقع شده است. بخش بزرگی از این مناطق به همراه 20 درصد از شهرهای استان گیلان که در جنوب واقع شدهاند، بار گردشگری کوهستانی گیلان را ویژه در فصل گرم به دوش میکشند.
صدها منطقه ییلاقی گیلان و سکونتگاههای فصلی امروزه گوی رقابت را از گردشگری دریایی-ساحلی استان ربوده است. استفاده و بهرهوری از هوای پاک کوهستان و مناظر دلفریب آن از دلایل عمده این توجه است. آبادیهای کوهستانی گیلان این روزها، مقصد اصلی تورهای گردشگری و خیل عظیم گردشگران و ساکنین خانههای دوم (ویلا) است. فراوانی ثبت وقوع پدیده گردوخاک در مناطق کوهستانی گیلان، به دو طریق عمده این جاذبه محبوب و درآمدزای گیلان را به چالش کشیده است.
کانونهای جدیدی برای تولید گردوخاک به استان گیلان
ادامه روند و افزایش شدت گرمایش جهانی و به هم خوردن تعادل اکولوژیک بیابانهای همجوار استان، سبب گسیل بیشتر گردوخاک از منابع قبلی و همچنین مهیا شدن کانونهای جدیدی برای تولید گردوخاک و گسیل آن به استان گیلان شدهاست. کانونهای گردوخاک استان گیلان از ابتدای دهه 90 شمسی تا انتهای آن از 2 به 7 منبع افزایش یافته است. تیرگی جو و کاهش دید افقی ناشی از آن، در مناطق ییلاقی که یکی از جاذبههای آن، استفاده از چشماندازها و مناظر طبیعی است، به گونهای خطرناک از کیفیت برنامههای خواهد کاست. علاوه براین، افزایش شدتِ غلظت و تراکم این پدیده، همچون مورد 30 و 31 اردیبهشت 1400، عملاً با از بین بردن کیفیت هوا و تنزل آن به حد بسیارناسالم و خطرناک عملاً منجر به تخلیه این تفرجگاهها از گردشگر و ایجاد خسارت مالی به صاحبان تفرجگاه و ذینفعان محلی و همچنین تورهای گردشگری خواهد شد.
خشکسالی تالاب انزلی رو به گسترش است
تغییر آبوهوا و خشکسالیهای فراگیر و دورههای خشکی مستمر و شدید چه امروزه و چه در آینده نه چندان دور، میتواند نقش منفی در چشماندازها و مناظر تالابهای گیلان داشته باشد.
نمونه عینی آن رخداد خشکی رو به گسترش تالاب انزلی است که نمونه بارز آن در بخشهای مانند آبکنار با منظرۀ خشکِ پل و اسکله چوبیاش بود که به ویژه امسال در رسانهها فراگیر شد. مسئله خشکی از منظر گردشگری، نه تنها در مناطقی چون آبکنار بر مناظر مورد استفاده گردشگران تاثیر منفی میگذارد، عمده نقش منفی خود را بر بخش بزرگی از ذینفعان جنوب تالاب خواهد گذاشت که از بخش گردشگری ارتزاق میکنند. بندرگاههای گردشگری جنوب تالاب در مناطق چون سیاهدرویشان به شدت از خشکی و پایین رفتن آب تالاب متضرر میشوند. هم اینک نیز نشانههایی از تاثیر این مسئله در حملونقل قایقهای موتوری گردشگری خود را نشان میدهد. کم شدن آب رودخانههایی مانند سیاهدرویشان و تمامی کانالهای ورودی به پهنه آبی تالاب در نیمه غربی و شمالی سبب اختلال در مسیرهای رفتوآمد وگردشگری تالاب شده است.
مسئله خشکسالی و دورههای خشکی اگر تالاب انزلی را با ورودی دهها رودخانه کوچک و بزرگ و حدود یازده حوضه آبریز متاثر کرده است. دیگر تالابهای استان که وابسته به منابع آبی مستقیم بارش و زهآب رودخانهها هستند وضعیتی بغرنجتر خواهند یافت امری که در یک دهه اخیر هم صدماتی را به این اکوسیستمها زده است. بسیاری از تالابهای مهم و بین المللی گیلان در این رده قرار میگیرند، ازجمله تالاب آق، تالاب جوکندان، تالاب امیرکلایه، چاف و چمخاله و... . فارغ از بحث کالا و خدماتی اکوسیستمی این تالابها، با رشد و توسعه فضای گردشگری در استان گیلان، هرکدام از این تالابها نقش مهمی در چرخه گردشگری و اقتصادی مناطق پیرامونی خود دارند.
نقطه تضادگونه این مسئله، روند رو به رشد طرحهای گردشگری و سرمایهگذاریهایی است که فازغ از نگاه آیندهنگرانه و بر مبنای وضعیت قبل و خوشبینانه موجود در حال طراحی و یا انجام است. تغییر آبوهوا به گونه دیگری نیز بر چشماندازهای تالاب موثر خواهد بود. یکی از مسائلی که در بحثهای پیرامون تبعات تغییر آبوهوا در مناطق ساحلی مطرح میشود، افزایش تراز آب دریاها است.
این مسئله با توجه به آب شدن یخهای قطبی رخ خواهد داد. نکته اساسی در زمینه تغییر تراز آب اینکه افزایش آن مربوط به دریاهای آزاد است در مورد حوضههای بسته مانند دریاچهها، در اینجا کاسپین، رفتار پهنههای آبی با توجه به منبع تغذیه میتواند معکوس باشد.
افت تراز آب دریای کاسپین
باتوجهبه کاهش بارش در حوزههای مختلف دریای کاسپین، افزایش تبخیر در اثر افزایش دما و همچنین عدم ارتباط مستقیم حوزه اورال به یخهای قطب شمال، تاثیر احتمالی تغییر آبوهوا بر تراز آب این دریا، کاهشی است. در 26 سال اخیر، دریای کاسپین شاهد افت 5/1 متری تراز بوده است. با توجه به رابطه هیدرولوژیکی تالاب با دریای کاسپین، همین امروز هم تاثیر این کاهش به شکل خطرناکی در تراز آب تالاب مشخص شده است. بنابراین اگر این روند کاهش تراز ناشی از تغییر آبوهوا بوده باشد و با فرض ادامه این روند، روزهای تاریکی برای تالاب بینالمللی انزلی پیشبینی میشود.
افزایش قابلِ توجه بارشهای سنگین در استان گیلان و بهتبع آن سیلابهای ناشی از آن، سبب شده که حجم آورد رسوب رودخانههای تالاب به ویژه حوضه غربی تالاب افزایش داشته باشد. این مسئله در کاهش عمق تالاب و روند از بین رفتن این جاذبه مهم گردشگری نقش مهمی اما به ظاهر زیرپوستی بازی میکند.
گردشگری طبیعتمحور استان گیلان، بخش بزرگی از استعداد خود را مدیون گردشگری دریای-ساحلی به اشکال مختلف آن است. گردشگری دریای-ساحلی گیلان چه به شکل سنتی با حضور ذینفعان محلی و چه به شکل حرفهای و سرمایهگذاری با ایجاد هزاران سازه کوچک و بزرگ و برنامهریزی برای ایجاد طرحهای ساحلی از آستارا تا چابکسر درآمدزایی به نسبه مهمی را برای ساکنین مناطق ساحلی فراهم آورده است.
علاوه براین، دهها شهرک گردشگری و هتل در خط ساحلی گیلان بنا به دلیل وجودی دریا ایجاد شدهاست. تمامی این سرمایهگذاریهای فقط به دلیل فلسفه وجودی دریا و خط ساحل بوده است. اینک، با توجه به روند کاهشی تراز دریای کاسپین و همچنین عقبنشینی پیوسته آن، و اگر این مسئله را ناشی از شرایط تغییر آبوهوا بدانیم، نشانههایی از رویدادهای تلخ برای بسیاری از این تفرجگاههای به دور از مانده از خط ساحل به جای خواهد ماند. شاید تفرجگاههای بومی با چندین آلاچیق امکان جانمایی دوباره با حداقل خسارت و کمترین هزینه را داشته باشند، اما بدون شک برخی از طرحهای گردشگری ساحلی، نیازمند جراحیهای بزرگتر و پرهزینهتر خواهند بود.
گردشگری ساحلی گیلان از یکی دیگر از تبعات عقبنشینی دریای کاسپین میتواند متاثر شود،.عقبنشینی دریا و در معرض قرارگرفتن سطوح وسیع از رسوبات ریزدانه که قبلاً زیرآب قرار داشته است، سبب در معرض باد قرار گرفتن این حجم عظیمی از ماسهای خواهد شد که بیهیچ حفاظی در معرض بادهای به نسبه غالب شمالی مناطق ساحلی قرار خواهند گرفت.برایند این مسئله مشخص است، دیرنخواهد بود که این بادهای حامل رسوبات، منجر به ایجاد گردوخاکهای محلی در مناطق ساحلی و تیرگی منظر شوند. این مسئله میتواند ارزشهای بصری را در این تفرجگاههای ساحلی کاهش دهد.
گیلان مملو از بناهای تاریخی ازجمله خانههای تاریخی است که به دلایل زیادی از حفاظت بهینه برخوردار نیستند. عدم توجه به رسیدگی به این بناها بهویژه در آبوهوای خاص گیلان با رطوبت دائمی بالا و بارشهای مداوم و سنگین فرسودگی بناهای تاریخی را به دنبال داشته است.
برف های سنگین و خسارت به بناهای تاریخی گیلان
یکی از عوامل مخرب آبوهوایی که در چند دهه اخیر خسارت زیادی به این بناها زده وقوع برفهای سنگین است. در جلگه گیلان برف به ندرت میبارد. بااینحال، برفهای سنگین گیلان از لحاظ ویژگیهای چون شدت، عمق و چگالی در ایران خاص و یکی از پدیدههای آبوهوایی گیلان هستند. فراوانی رخداد این پدیده طی 100 سال اخیر، بهطور میانگین 2 بار در یک دهه بوده است. اما در دهه 90 این مقدار به 7 بار رسید. بدون شک میتوان به راحتی از نقش خطرناک این افزایش در صدمه دیدن به آثار تاریخی گیلان آگاه بود. فقط در رخداد برف سنگین بهمن 1398، 12 بنای تاریخی در شهرستانهای لنگرود، رودسر، املش، شفت، رضوانشهر و سیاهکل به شدت آسیب دید. خسارت به بناهای تاریخی مانند منازل تاریخی فقط به بناهای واقع در بافت تاریخی شهری محدود نیست. در استان گیلان با داشتن موزه میراث روستایی با وجود دهها بنا و سازه تاریخی که جزو مواریث معماری و تاریخی هستند، کانونی برای وقوع خسارت وجود دارد همانطورکه در همان بهمن 98 تعدادی از منازل تاریخی این موزه نیز آسیب دید.
آتشسوزی جنگلهای هیرکانی گیلان
افزایش فراوانی آتشسوزی جنگلهای گیلان، یا همان جنگلهای هیرکانی یکی از کانونهای خسارت به گردشگری استان است. بهویژه با وجود چندین جایگاه از موارد ثبت شده در میراث جهانی یونسکو در استان گیلان. هرچند بهرهبرداری از پتانسیل گردشگری جنگلهای هیرکانی از دیدگاه گردشگری امری فلهای و سنتی بوده است بااینحال، مهمترین جاذبه و منابع طبیعی گردشگری استان در همراهی با دریا و شرایط آبوهوای مطلوب استان محسوب میشود. آتشسوزی جنگل با لطمه مستقیم به درختان و از بین رفتنشان، بزرگترین مزیت این منبع گردشگری را که همان چشمانداز و منظر است را متاثر میکند.
سیل و پل های تاریخی
پلهای تاریخی از دیگر سازههای تاریخی هستند که به شکل عمدهای بهدلیل کثرت فراوانی رودخانهها در گیلان، در جایجای آن وجود دارند. این سازههای تاریخی برمبنای شرایط هیدورولوژیکی همان زمانها ساخته شده است. تغییر رفتار سیلابهای گیلان به ویژه افزایش حجم آنها در یک دهه اخیر، زنگ خطری بسیار جدی برای از بین رفتن بنیان این سازههای تاریخی گردشگری خواهد بود.
خطر سایش برای قلعههای گیلان
بخش مهمی از بناهای قلعههای گیلان،بیشتر به شکل تکههای از بناهای باقی مانده هستند وعمدتاً چیزی جز نام نمیباشند با اینحال برخی از این بناهای تاریخی بهویژه در مناطق کوهستانی و جنوبی گیلان،از جنس خشت هستند.وقوع برخی از بارشهای کمسابقه سنگین در این مناطق خطر سایش و خسارت به این بناها را فراهم کرده است. بهعنوان مثال، بنای برج دیدبانی گرماور دیلمان، که یکی از مهمترین این نوع بناها در استان گیلان است. روند رو به افزایش بارشهای سنگین در منطقه دیلمان که نمونههای از سیلهای ناشی از آن مشاهده میشود، میتواند خسارات عمدهای به این بناهای رها شده به حال خود فراهم آورد.
سهم بالای گردشگری طبیعتمحور در استان گیلان
اقتصاد گردشگری بخش مهمی از ساختار اقتصادی استان گیلان را شکل میدهد. برنامهریزیهای فعلی نیز بخش مهمی از بار توسعه گیلان را بر دوش این صنعت گذاشته است. آنچه مشخص است سهم گردشگری طبیعتمحور در استان گیلان، بسیار فراتر از گردشگری تاریخی است هرچند که این مسئله نفی ارزشِ یادمانهای باستانی و تاریخی گیلان نیست. بااینحال، این منابع و جاذبههای طبیعی، بدون شک در اثر شرایط چالش برانگیز تغییر آبوهوا بسیار آسیبپذیر خواهد بود. لازم به ذکر است آسیبپذیری منابع طبیعی گردشگری و هرگونه خدشه به آن اثرهای دیرپای و جبرانناپذیری را وارد خواهد کرد. بدون شک بسیاری از منابع و جاذبههای گردشگری که شکلگیریاشان ماحصل فرایندی بطئی با مدت زمان بسیار است را دگربار نمیتوان به چرخه طبیعی بازگرداند. برای استفاده پایدار از منابع و جاذبههای گردشگری گیلان و هرگونه برنامهریزی در جهت استفاده از آن نیازمند نگاهی جامع و با توجه به تغییرهای آبوهوایی پیش روی باید باشد.
نظر شما:
هواشناسی گیلان هشدار نارنجی داد/بارانهای پاییزی در راه گیلان
فیلم/باز هم گرد و خاک ترکمنستان به گیلان رسید
در قله کوه ادرار می کنم، پس هستم!